وقتی که عشق سر قدم باشد

سلام اینجا داستان یک دلدادگی را به همراه تجربیاتی برای زندگی خواهید خواند

وقتی که عشق سر قدم باشد

سلام اینجا داستان یک دلدادگی را به همراه تجربیاتی برای زندگی خواهید خواند

راه عاشقی راه جان کندن است راه ترسیدن عشق همچون ماهی کور سوی دیدی به زندگی من داده ک اینجا با شما در میان میگذارم

۲۷ بهمن مشهد

شنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۸، ۱۱:۰۶ ب.ظ

روز نوشت ۲۷ بهمن


واقعا توی این سفر من هیچ نقشی نداشتم جز اینکه به زبونم نیومد بگم نه
و به ذهنم برنامه و کلاسای طول هفتم خطور نکرد ک بگم نه

بگم‌برای اولین بار تو زندگیم حس کردم طلبیده و خودش خواسته برم پیشش و گزارش وضعیت بدم ، نمیگی چرند نگو این خرافاتا چیه؟


بلاخره از دل حرمی ک برایم فقط و فقط حکمِ معبد یک شخصیت افسانه ای تاریخی فرسوده در خاک ها رو داشت یک امام رئوف ، رحیم و زنده داشت رخ نشان می داد کسی ک من را دبد صدایم را شنید و حتی قبول کرد مثل پدر مواظبم باشد
همه کاره ی عالمه به اذن خدا داشت رخ نشان داده بود




از الهام به رستا
از ۹۱ به ۹۸
از ۳۰۹۰ به ۱۱۳
لابد یک نفر در حقم دعای خیری کرده که امام ناجیم شده 

 

 

زندگی ادامه داره

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۰/۲۸
رستا فتحیان

نظرات  (۱)

۲۹ دی ۹۸ ، ۰۱:۴۵ عطیه جان نثاری

چقدر خوب انقدر راحت نوشتی ... وقتی میخونم انگار خودت نشستی داری حرف میزنی :)

.

گزارش وضعیت

چرند نگو

.

موفق باشی گلم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی