وقتی که عشق سر قدم باشد

سلام اینجا داستان یک دلدادگی را به همراه تجربیاتی برای زندگی خواهید خواند

وقتی که عشق سر قدم باشد

سلام اینجا داستان یک دلدادگی را به همراه تجربیاتی برای زندگی خواهید خواند

راه عاشقی راه جان کندن است راه ترسیدن عشق همچون ماهی کور سوی دیدی به زندگی من داده ک اینجا با شما در میان میگذارم

عمه هم یاد گرفت طلسم بشکنه و من ....

سه شنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۸، ۰۹:۲۲ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم 

20/12/98

سلام و درود و روز بخیر و حال احوالتون رو به راه انشالله 

 

امروز خودکوچی کردم 

دیریدیدن ... کی من یاد گرفتم خود کوچی کنم ؟؟؟؟wink

از وقتی که دیدم خونه نشینی داره روم اثر میذاره 

کتابخونه ها هم بسته بود 

خونه عمو کوچیکه که نمیشد بری اون همش بیرونه خونشونم باران داره نمیشه تمرکز کرد

خونه عمو بزرگه هم که ترنم دارن فایده نداره 

خونه عمو وسطیه خیلی خوبه لعنتییییی ولی حیف که شمالی تو خونشون دارن کرونا میگیرم 

موسسه هم که پشه پر نمیزنه من تو تنهایی حالم بد تر میشه 

خلاصه دیدم بید خودکوچی کنم 

بند و بساطو برداشتم و از خونه خودمون کوچ کردم به خونه همسایمون 

با خودم گفتم ین همسیه م که عمه خانم باشه خیلی با صفاست برم اونجا بشینم برنامه ریزی های سال جدیدو بکنم بلکه خوب بشم 

اینو من اسمشو گذاشتم خودکوچی 

 

 

خب حالا طلسم چی بود 

درس زندگی بود 

همین که صبح کله سحر ( ساعت 9) اومدم خونه عمه دیدیم داره شیشه ها رو پاک می کنه میخنده 

گفتم عمه چی شده 

گفت همشو پاک کردم ولی هی میگم چرا تمیز نمیشه حالا فهمیدم اب ریختن بچه ها تو این شیشهخ شویه 

از اول باید همشو پاک کنم 

 

خداییش من که دیدیم این وضعیتو نرژیم افتاد 

اصلا من جون تو جونم میکردن حوصله شیشه پاک کردن نداشتم 

همیشه به وقت خونه تکونی و گرد گیری میرسم به این فلسفه که چرا وسایلو گوشه دار می سازن 

و چرا یه چیزی اخترع نمیکنن خاکارو جمع کنه نره بشینه رو وسایل 

 

خلاصه به عمه گفتم ایول عمه چه حوصله ای داری کله سحری داری شیشه پاک میکنی 

همینجا بود که اون جمله ی طلایی رو گفت

گفتش نه عمه منم حوصله نداشتم دلم میخواست تا شب بخوابم 

ولی گفتم برم طلسم شیشه رو بشکنم بعدش میرم میخوابم 

هر وقت طلسم یه کاریو بشکنی 

ناخودگاه دیگه انجامش میدی کم کم 

راست میگفت این جملشو استادم هم بهم گفته بود 

گفت هر وقت خیلی کار دورت ریخت و احساس کردی دری متوقف میشی برو فقط 10 دقیقه از کارو انجام بده و ولش کن 

یکی دیگه ام میگفت سخت ترین قسمت کار شروع کردنش هست استارت زدنش 

یکی دیگه هم میگفت هر وقت از کارهای سنگینت بریدی و خسته شدی و جون نداشتی 

استپ نشو 

تو استراحت غرق نشو که بی حوصله بشی

برو یه کار بسیااااار نا مهم رو که اصلا مهم نیست ولی کار به حساب میاد انجام بده 

برو لباستو برای مهمونی اخر هفته اتو کن 

برو جا ادویه ایا رو تمیز کن 

یه کار پرت ولی کار 

تا استپ نشی

 

 

این حرف خوردن داشت 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۲/۲۰
رستا فتحیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی